علف خستگی

ساخت وبلاگ

بعضی اوقات اگه این وجدانمون بخوابه نصف زندگیمون به خوشی سپری میشه . حالا مطمئنم نیستم که وجدان باشه. ولی به قول هدایت یه چیزی هست که مثل خوره، روح آدمو تو انزوا میخوره.

  این ترم وحشتناک سرم شلوغه، کارم هست، رساله ام هست، برنامه های مشترک و تدریس هم هست.از حجم کارام مطمئن بودم، نمیخواستم این تدریس رو برم.البته گفتمم ترم بهمن خدمت میرسم ولی نشد. اونم کارشناسی. یه رشته دیگه. کلاس 40 نفره. بعد از اینکه 5 جلسه از شروع ترم گذشته بهت خبر بدن. اما تماس گرفتن که این ترم در خدمتیم! ولی واقعیت این بود که خدمت از من بود. منم ادم مقرراتی که اصلا پیچوندن تو کارم نیست. سرفصلای وزارت علوم رو دیدم. رفتم بازار و چن تا کتاب در این خصوص دیدم. چون رشته خودم نبود زنگ زدم و از اساتید دانشگاههای معتبر پرسیدم شما چی تدریس می کنین. چن تا منبع گفتند که منابع رو چک کردم و منابعی که هم سرفصلا رو پوشش بده هم بتونه به درد دانشجو بخوره رو انتخاب کردم. رفتم سرکلاس تا یکی از دانشجوهام نابیناست. نمیتونستم بخش هایی از کار رو سانسور کنم بذارم بعهده دانشجو چون این دانشجو فقط با صدای خودم درس میخوند.برای اینکه مطمین شم دانشجوها سرکلاس یاد می گیرن و من فقط وقت کلاس رو نمی گیرم فیدبک های مختلفی رو برای ارزیابی لحاظ کردم.علیرغم مقرراتی بودنم، مقررات خاصی برای حضور و غیاب دانشجو و خوردن و آشامیدن سر کلاس نداشتم. و بهشون گفتم : فقط یه چیز تو این کلاس برام مهمه و اون اینه که اگه یک نفر تو این کلاس اومده که از این کلاس چیزی یادبگیره، بهش احترام بذارین ،نظم کلاس رو بهم نریزین و وقت کلاس رو با سوالای الکی هدر ندین تا یادبگیره.خدا رو شکر گفتن این حرفا باعث شد دانشجو ها با تمایل بیشتری سر کلاس حاضر شن و خیلی راحت تو مباحث مشارکت کنن...به لطف خدا این بخیر گذشت اما...

کار رساله ام انباشته شد، یه هفته اینترنت نبود، ده روزم من مریض بودم. بعدم کارای دیگه...موندم تو این گزارش سه ماهه باید چی بنویسم.بعضی اوقات میگم قید همه کارا رو بزنم برم بشینم تو خونه زودتر تموم کنم رساله مو. رزومه مو تقویت کنم. حالا اگه این ورم نگرفتنم اون ور که میگیرنم... فقط میدونم اینقد وسط کارام گیر افتادم نمیدونم باید چیکار کنم...

من در اين تاريكي
فكر يك بره‌ي روشن هستم
كه بيايد علف خستگي‌ام را بچرد...

ته قلب آینه...
ما را در سایت ته قلب آینه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afroozhamrahi67a بازدید : 107 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 23:19