یکی مونده به آخر

ساخت وبلاگ

انگار سال 98 دوست نداره با ما کنار بیاد... به قولا زیاد با ما حال نمی کنه.. بدشانسی پشت بد شانسی...تا اینکه مراسم ازدواجمم به هم خورد..مسئول خوابگاه مون که در جریان مسائل بود، از  سر دلسوزی گفت: افروز جان امسال خیلی بدشانسی اوردی شاید مشکلی تو کارت باشه به نظرم بد نیست پیش یه دعا نویس بری یه کار گشا بگیری.گفتم: آخه میگن ید الله فوق ایدیهم. اعتقادی ندارم

گفت: حالا یه بار امتحان کن، نمی کشتت که نهایتش اینه که یه چن تومن ضرر کردی. هی ما انکار کردیم و ایشون اصرار. آخرش با خودم گفتم: نکنه فک کنه بخاطر پولشه! گفتم :باشه

خانومی که شماره دعانویس رو داشت رو صداش زد و شماره رو به من داد. منم جلو بچه ها زنگ زدم.خانومه جواب داد و گفت: عزیزم من فعلا وقت ندارم، یه دو سه ماه دیگه زنگ بزن تا بهت نوبت بدم.

هنوز قطع نکرده بودم که دیدم بچه ها هر کدوم از خنده یه وری غش کردن.گفتم : چی شده؟؟؟؟!!

گفتن : ما هنوز زنگ نزده دعامونو پست کرد..انصافا ساز سال باهات ساز نیست.

اومدم اتاق با خودم فک کردم: چه مصیبتی جامعه ما گرفتاره که فوق تخصص قلب و عروقش ماهی یه بار از امریکا میاد مریضاشو چک می کنه  و دعانویسای مابعد سه ماه، تازه نوبت میده

ته قلب آینه...
ما را در سایت ته قلب آینه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afroozhamrahi67a بازدید : 145 تاريخ : جمعه 3 آبان 1398 ساعت: 6:11