ته قلب آینه

موقعیت جغرافیایی ما باعث شده دمای هوای اینجا نسبت به مناطق دیگه تهران همیشه در سطح پایینتری باشه؛ بخاطر همین زمستونا با سیستم گرمایشی ام یخ میزنیم. هفته پیشم که گازوئیل تموم شده بود و جرات پیاده شدن ا, ...ادامه مطلب

شاید زمانی که پدرم زنده بود کمتر بی تابش میشدم. اما دومین سالگرد پدرم داره نزدیک میشه و من هر روز یادم هست که تکه از پازل وجودم یه جایی خاک شده. هر روز که تو خیابون راه میرم مردای هم سن پدرم رو که میب, ...ادامه مطلب

زندگی ام واسم شده پازل. دوستش دارم. میخوام بدونم ته قصه ام چی میشه. حسی نسبت به گذشته ندارم.من نمیدونم تو این گذشته چیه! هر اتفاقی افتاده، لازم بوده بیافته تا من متفاوت زندگی کنم. و بخاطر این متفاوت ب, ...ادامه مطلب

یکی دو هفته پیش دکتر طاهری رئیس کتابخانه مرکزی افتتاحیه ای در خصوص راه اندازی کتاب کودک در کتابخانه مرکزی برگزار کرده بودند و ما هم دعوت شده بودیم به افتتاحیه. رفتیم تا استادای خوبمون از شورای کتاب کو, ...ادامه مطلب

محل کارم نزدیک استادیوم ازادیه واسه بعضیا جالبه که چرا یه دفعه یه خانوم روبروی استادیوم لب اتوبان وایساده برا تاکسی بخاطر همین بعضی اوقات باید سوال جوابم پس بدم دیروز از اداره اومدم بیرون دم ایستگاه ا, ...ادامه مطلب

اندر حکایت اورده اند خری بود که خدمت شیری می کرد و شیر او را بسیار دوست داشت و در هر کاری به او اعتماد تام . و خر چنان می کرد که در شان خریتش باشد و او را عار می آمد که سلطان را دور زده و حتی دور از چشم او کم لطفی نماید روزگار گذشت و خر از اینکه خود را به سلطان ثابت کرده بود خرسندی همی نمود و بر حسب حیوانیت امید عنایت داشت که حق او  پایمال نشود و سلطان تا چشم به خر می دوخت جز ثنا و حمد وی هیچ نمی گفت وحوش دیگر نیز اذعان کردند که سلطان چنین رفتار نکوهیده ای نه در نزد وی دارد که در غیاب او نیز چون می رود. روزی سلطان به قلمرو اش افزود و از حیوانات جنگل خواست که جهت آخور های خوش تر از یکدیگر پیش افتند. و وحوش چون کردند و خر نیز چون کرد. از خوش خادثه خر گوی سبقت ربود و از این حادثه استبشار همی نمود.  ستوران آمده و تقریر نمودند که ما را مایه ی مسرت باشد که خدا جای حق نشسته و دست رنج بنده اش ذایل ننماید. و شیر نیز به خدمت رسیده و معروض داشت: مسرت است ما را درازگوشی چون تو که خدمت صادقانه نمایی و از بهر قلمرو ما کوشی ایام سپری شد و قلمرو ها تسهیم گشت و خبری از قلمرو خر نشد درازگوش نالان نشان شیر جست و دلایل  واخواست. و سلطان ترهات همی بافت که قلمرو ما را درازگوشی چون تو مایه مباهات باشد و عار آید ما را که شما را بر سر آخوری خوش بندیم، که در سر داریم شما را به منصب وزارت خویش بگ, ...ادامه مطلب

بعضی اوقات فک میکنم فلسفه خمس دادن این باشه که ما از زندگی لذت ببریم. انباشته نکنیم برا کسایی که نمی دونیم محیط و اجتماع از اون ها چه موجوداتی خواهد ساخت. هرچه سبک تر باشیم راحتتر می بخشیم. وقتی مال انباشته میشه و ادم یادش میاد با چه بدبختی جمعش کرده و حالا باید یک پنجمش رو بده معادله سخت میشه .... خدایا منو در جایگاهی قرار نده که توانش رو نداشته باشم و یا توانش رو داشته باشم و فردا در,ارجوه ...ادامه مطلب

بعضی اوقات فک میکنم فلسفه خمس دادن این باشه که ما از زندگی لذت ببریم. انباشته نکنیم برا کسایی که نمی دونیم محیط و اجتماع از اون ها چه موجوداتی خواهد ساخت. هرچه سبک تر باشیم راحتتر می بخشیم. وقتی مال انباشته میشه و ادم یادش میاد با چه بدبختی جمعش کرده و حالا باید یک پنجمش رو بده معادله سخت میشه .... خدایا منو در جایگاهی قرار نده که توانش رو نداشته باشم و یا توانش رو داشته باشم و فردا در پیشگاه تو  ,ارجوه ...ادامه مطلب

خدایا شکرت که یه تعدادی از بنده هات  آدم بده شناسایی شدن !!!! آره اگه اونا نبودن اونوقت ما آدم خوبه شناسایی نمیشدیم !!! خیلی خوبه !!!!این عالیه!!!! واسه تو که بنده درست و حسابی نشدیم حداقل بین بقیه هارت و پورتمون رفته بالا!!!به به !!!! یکی میشه چمران که تو همه چی بیسته !!! نقاشیاش قشنگ ترین نقاشیای دنیاست!!! نمره هاش همه بیسته تازه تو کارنامه رسمیه دانشگاش 22 هم گیر میاد!!! تو بهترین دانشگاه آمریکا استاد تمام  میشه   بعد با اون ادبیات نازنینش تو خاطرات اونجا مینویسه: تا رفتم که به چیزی علاقه مند بشم تو اونو از من گرفتی تا غیر از خودت چیزی در دلم نباشه !!!  تو سیاستش, ...ادامه مطلب

خدایا کمکم کن تو شاهد اعمال منی  خدایا دستمو بگیر خدایا هرچی بود بین خودمون باشه   قبول دارم خیلی بی تابی کردم ولی تو هم امیدی ک بهت داشتم رو از من گرفتی خواهش میکنم ازت کمکم کن  دلم از این می سوزه که میدونم میتونی و بعد من اینقد سرگشته ام منودفاکتور بگیر بحرمت بی بی فاطمه و بجون پسرش دستمو بگیر و منو از رحمتت نا امید نکن م,خدایا کمکم کن,خدایا کمکم کن دلم گرفته,خدایا کمکم کن گرفتارم,خدایا کمکم کن خسته شدم,خدایا کمکم کن به عشقم برسم,خدایا کمکم کن گناه نکنم,خدایا کمکم کن من بچه میخوام,خدايا کمکم کن,خدایا کمکم کن تا,خدایا کمکم کن خسته ام ...ادامه مطلب

بچه دوستم تو نقاشیش عکس زن نمیکشه مربی مهد به دوستم گفته بود سعی کنین یه جوری خودتونو تو نقاشیاش جا بندازین ...هرکاری کرده بودند اجازه نمیداد مامانش تو نقاشیاش کمکش کنه بچه، دختر خاله اش رو خیلی دوس داره ..از طریق اون عکس یه خانوم و اقا و بچه رو میکشن و رنگش میکنن یه دفعه خاله می پرسه امیر میعاد اینا کین؟؟ گفته بود این کوچولوه منم اونم بابامه گفته بود اون زنه کیه گفته بود اون هیچکی ...زن همسایه است میگه باباش گفت نه اون مامانشه امیرمیعادم گفته بود نه ...مامانم سر کاره!!  ,نقاشی بچه گانه,نقاشی بچه ها,نقاشی بچه,نقاشي بچه ها,نقاشی بچه های دبستانی,نقاشی بچها,نقاشی بچه گانه حیوانات,نقاشی بچه های 2 ساله,نقاشی بچه گانه بامدادرنگی,نقاشی بچه های هفت ساله ...ادامه مطلب